یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

احوال یکتا

سلام عزیزم یکتا جان دل مامانی خیلی برایت تنگ شده است الان داشتم باهات تلفنی صحبت می کردم گفتی مامانی مگر من نگفتم نری سرکار الهی قربون تو دختر نازم برم راستی پای یکتا کمی بهتر شده خدا را شکر از روز یکشنبه ایی می تونه راه بره خدا مرگم بده دخترم خیلی زجر کشید چند شب اصلا" خواب نداشت خدایا شکرت باز هم بخیر گذشت وقتی فکر می کنم که اگر خدایی نکرده روی صورتت ریخته بود چی می شد عزیزم زنگ زدی و گفتی مامانی زود بیا خونه دلم برایت می سوزه وقتی می خواهی بگی دلم برایت تنگ می شه می گی دلم برایت می سوزه قربون اون حرف زدنت برم مامان جون راستی تازگی ها دوباره خیلی اذیت می کنی نمی خواهی بری خونه عزیز کوچیکه و عزیز بزرگه می گی من خو...
27 دی 1390

سوختگی پای یکتا

سلام عزیز مامان یکتا جان من روز یکشنبه پاش سوخته خدا مرگم بده نانازی مامان عصر یکشنبه که خونه مامانم بوده داشت با بچه خرگوشی که عزیز برایش خریده بود بازی می کرد که لیوان آب جوش را چپی می کنه روی پاش خیلی ناجور سوخته واقعا" وحشتناکه بچه ام طفلی چیزی ازش نمونده همش داره درد می کشه دیشب خواستم ببرمش سوانح سوختگی که پشیمون شدم دیدیم عزیزکم را اذیت می کنند خدایا خودت کمکش کن و پاش خوب بشه بخدا دارم دیونه می شود الان دو شبه که دخترم نتوانسته درست بخواب از همه دوستانش تقاضا دارم و که برای دخترم دعا کنید که یکتا خوب بشه واقعا" نمی دانم چه کار کنم التماس دعا ...
20 دی 1390

عکس های تولد یکتا گلم

  آخر شب بعد از مهمانها رفتند شلواری که عمه جون برایت خریده و سیوشرتی که عمو برایت خرید پوشیده بود   سلام دخترم پنجشنبه تولدت بود خیلی خوش گذشت انشااله صد و بیست ساله بشی عزیزم همگی زحمت کشیدند برای دختری کادو اوردند عزیز کوچکه مامان من : پول و یک سینی میوه  خوری مس خیلی خوشگل ( جهازت داره کامل می شه) خاله مریم : 40 هزار تومان پول دایی علی : کیف و یک عروسک خیلی ناز برای تو دختر نازم عزیز بزرگه و بابا احمد : مبلغ 50 هزار تومان پول عمه جونت : یک شلوار لی خیلی ناز عمو محسن: یک لباس گرم خیلی خوشکل المیرا و عرفان دوستای خوبت یک عروسک موش خیلی ناز من و بابایی نفری 50 هزار تومان برای تو دختر قر...
17 دی 1390

هفته پر دردسر

سلام عزیز مامان یکتا گلم این هفته که گذشت هفته پر دردسری بود قرار بود پنجشنبه تولد تو فرشته باشه ولی باخاطر این که حال خاله زهرا خوب نبود تولد نگرفتیم یعنی متاسفانه خاله زهرا سقط کرده نمی دانی عزیزم چقدر ناراحت شدم داشتم از غصه می مردم چه کار کنم خدا صلاح می دونست طفلکی بعد از ٣ سال انتظار این جور شد ولی توکل به خدا قراره پنجشنبه همین هفته تولد برای تو عزیزم بگیریم راستی عصر چهارشنبه با بابایی رفتیم فروشگاه سالار که حراجی زده بود چقدر شلوغ بود مامانی برایت چند دست لباس خریدیم که دو دست ان برای عیدت خریدم به قول بابایی که می گه تو تا عید هنوز لباس برایش می خری چه کار کنم من و یک دختر عزیزم تو را خدا برای خاله زهرا و کسان...
10 دی 1390

تولد یکتا گلم

  سلام عشق مامان خوبی دیگه چیزی به تولدت نمونده گلم دوشنبه تولد تو فرشته روی زمین هست الهی قربونت برم عزیزم که به همه می گی پنجم دی تولدم هست قراره پنجشنبه تولدت را بگیریم به امید خدا دوستت دارم یک عالمه هر چی بگم بازم کمه ...
3 دی 1390
1